به مامانم میگم:یادش بخیر بچه بودیم چقدر ما رو کتک میزدیا!!!!!!
شترق خوابوند در گوشم گفت:این دوروغا چیه که میگی؟من کی دستم رو روت بلند کردم؟؟
جل الخالق
***
تلفن مدرسه زنگ میخوره
مدیر:بفرمائید؟
صدا:آقا مدیر پسرم امروز مریضه نمیتونه بیاد مدرسه
مدیر:شما کی هستید؟
صدا:من پدرمم
***
یارو با پیکانش میزنه به یهBMVبا کلی التماس و گریه و خواهش و تمنا می بخشش
سر 4راه بعدیدوباره محک میخوره به همون BMV
دستشو دراز میکنه از ماشین میاره بیرون
میگه منم برو
***
از یه اسب میپرسن:چرا هر کس تو را می بیند سوارت میشود؟
اسب جواب نداد و سرش را پایین انداخت و هیچی نگفت
.
.
میدونید چرا؟؟؟
.
.
چون اسبا نمی تونن حرف بزنن
نه واقعا انتظار داشتین اسبا حرف بزنن؟
نظرات شما عزیزان:
:: برچسبها:
مامان,
مدرسه,
تصادف,
اسب,